آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
شکر خـدا که باز نگـاهـت مرا گرفت آلـودهای ز لـطف تو بوی خـدا گرفت شکر خـدا لـباس عـزا بر تـنم نـشست این پُر گـناه، پیکـر ما هم جـلا گرفت یک سال میشود که به تقـویم خیرهام آخر رسید ماه غمت، روضه پا گرفت خـیـلی کـشیدهام غـم و دلـشورۀ تو را بـوی بهـشت آمد و دلـشوره را گرفت ایکاش این دهه وسط روضهات به ما میگفت مادرت: که دعای شما گرفت امـسال اربعـین، هـمه مهـمان زیـنـبـیم زهـرا بـرایـمـان سـفـر کـربلا گـرفت بـگـذار تـا بـیـایـم و سـر را فــدا کـنـم آنجا که تیر حرمله، از ما تو را گرفت آنجا که تیر آمد و در سیـنهات نشست آنجا که شمر موی تو را بیهوا گرفت امسال قـول میدهم از غـصّه دق کنم از داغ اینکه رأس تو بر نیزه جا گرفت بالا گرفت پیکـرتان را به روی دست با گریه گـفت پیرهنت را کجا گرفت؟ »آیـا تویی بـرادر من؟ نیـست بـاورم« شد تیـره آسـمان و همه ماسـوا گرفت »رو کرد بر مدینه، که یا ایها لرسول« اینجای روضه بود، دل مصطفی گرفت |